گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی در بند زنان زندان اوین، در پاسخ به اظهارات فائزه هاشمی، نامهای نوشته و در صفحه ایکس او اشتراک گذاری شده است. او در این نامه میگوید که گفتههای نهادهای امنیتی و سازمان زندانها علیه زندانیان سیاسی دیگر کارایی خود را از دست دادهاند.
ایرایی به نامهای اشاره میکند که در آن فائزه هاشمی، همبندیهای خود را متهم به توطئه برای قتل او کرده و فعالان چپ و حقوق بشری را "طبلهای توخالی" و "دیکتاتورهای کوچک" خوانده است.
ایرایی توضیح میدهد که علیرغم تفاوتهای ایدئولوژیک و طبقاتی، زندانیان سیاسی در بند زنان با یکدیگر مدارا میکنند. او شرایط سخت زندان را چنین توصیف میکند: "ما تنی واحدیم که همواره رنج میبرد از دردهای هم بندی مبتلا به تومور مغزی، مبتلا به ام اس، بیمارانی با ریسک بالای حملهی قلبی، مبتلایان به صرع که یکیشان باردار است..." ایرایی همچنین به تبعیضها و امتیازات ویژهای که برخی زندانیان از آن بهرهمند هستند اشاره میکند.
نویسنده به توصیف سیستم خودگردان بند زنان میپردازد: "بند سالهاست بدون دخالت زندانبان اداره میشود. برخلاف بندها و زندانهای دیگر که وکیلبند منتصب رئیس زندان و حفاظت است، این اتوریتهای که زندانبان را به کرنش و عقب نشینی وادار کرد طی سالها تلاش همه جانبهی بچهها از همهی طیفهای سیاسی به دست آمد."
ایرایی فعالیتهای فرهنگی و سیاسی زندانیان را شرح میدهد: "مناسبتها را دور هم مینشینیم از سالگرد کشتار خونین هزار و سیصد و شصت و هفت تا هشت مارس، از یک می تا سالگرد خیزش انقلابی هزار و چهارصد و یک... جمعی اعتصاب غذا کردیم و بارها در تحصن جمعی علیه اعدام و سرکوب شب را در برابر افسر نگهبانی بند یا در هواخوری زندان به صبح رساندیم."
نویسنده به انتقاد از گذشته سیاسی فائزه هاشمی میپردازد: "مگر میتوان به فاجعهی کوی دانشگاه فکر کرد و نپرسید 'سعید زینالی کجاست؟' مگر میتوان جسارت و شهامت افشاگری داشت و از فجایع سال هفتاد و هشت که دانشجویان را و دانشگاه را به خاک و خون کشیدند نگفت و سکوت کرد و زبان به مصلحت سنجی و ذلت گزید؟"
ایرایی اتهامات هاشمی را رد میکند و میگوید: "آموزش توابی و هل دادن افراد به سوی ارتباط با اطلاعات و حفاظت زندان که همیشه خط قرمز بند بود را برنمیتابیم و ایستادن در برابر این خط امنیتی را اگر ضدیت با دموکراسی خطاب کنند به توضیح آن برمیآییم."
نویسنده تأکید میکند: "ما زنان چپ و زنان حقوق بشری در بند زنان اوین واضحا مورد حملهی یک اشرافزاده که تمام داشتههایش حتا مقام استادی و حیات سیاسیاش رانت و میراث پدری است قرار گرفتیم و این خود سندی قاطع بر درستی ماست که هرگز بر او و منافعی که از لای انگشتانش میچکد چشم نداشته و هر لغزشی از او را گوشزد و شماتت کردیم."
در پایان، ایرایی مینویسد: "ساده پنداشتن آنچه در حال وقوع است و همسو با اهداف امنیتی هدف قرار دادنِ 'مقاومت' و 'مبارزه' را خیانت میدانیم. اگر برخلاف این است تمایل به شنیدن واضحات از سوی افکار عمومی و نیروهای سیاسی پیشرو داریم."